جدول جو
جدول جو

معنی راقم پاشا - جستجوی لغت در جدول جو

راقم پاشا(قِ)
محمد پسر ابراهیم افندی. از وزراء و گویندگان عثمانی بود که مدتی در مصر وسپس در جده والی بود و در سال 1183 هجری قمری در جده درگذشت. بیت زیر از اوست:
ترک ایلمش جهانی کوکل یا خود ایتمامش
بار گران اولور می هیچ ابداله کشکلی.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سِ)
کورۀنحاس، قصبۀ مرکزی ناحیه ایست در ولایت سنجاق که در 40 هزارگزی شمالی قسطمونی و 22 هزارگزی جنوبی اینه بولی واقع شده است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1202)
لغت نامه دهخدا
(ظِ)
موسی کاظم پاشا، یکی از بزرگان شاعران متأخر عثمانی است و مهارت تامه ای در مرثیه و هجا دارد. در قصبۀ قونیچه از عرنودستان (ارناودستان) به سال 1237 ه. ق. متولد شد و با پدرش حسین بک به دارالسیادۀ استانبول آمد و مدتی مشغول تحصیل بود. بعدها در زمرۀ منشیان دربار درآمد و به تدریج حائز رتبه های گوناگون نظامی و غیرنظامی گردید. مردی حرّاف و مستعد بود و به کثرت محبت به خاندان نبوت و دوستی اهل بیت شهرت یافت، واهل طریقت بود. قسمت مهمی از اشعارش مشتمل بر نعت ومرثیه و مناجات میباشد... (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ)
یکی از نخست وزیران نامی عصر سلطان سلیمان عثمان که بسال 968 هجری قمری درگذشت. رجوع به قاموس الاعلام ترکی و اعلام المنجد شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
حسنی چرکسی الاصل. از فرماندهان بزرگ سپاهیان مصر بود و بسال 1258 هجری قمری در چرکس قفقاز تولد یافت و در 6 سالگی بسوی اسلامبول رفت. سپس در 11 سالگی بمصر روانه شد و در یکی از مدارس نظامی آنجا بتحصیل پرداخت و دو سال نیز در فرانسه بتکمیل فنون نظامی مشغول شد تا در ارتش مصر بدرجۀ سپهبدی رسید. او همراه سپاهی بود که اسماعیل خدیوی از طرف خود برای کمک به دولت عثمانی در خواباندن شورش ’کریت’ فرستاده بود وی در سال 1284 هجری قمری به مصر بازگشت. خدیوی دوباره او را بکمک دولت عثمانی در جنگ بر ضد سپاهیان آلمان (صربستان) فرستاد و سپس وی را بیاری آنان در جنگ باروس گسیل داشت. او به نبوغ نظامی و سپاهیگری خود شهرت بزرگی یافت. سپس هنگامی که نهضت اعراب بالا گرفت بدانها پیوست و در جنگ ’القصاصین’ دوم بسال 1299 ه. ق. فرماندهی جنگ را بعهده گرفت و جنگ سختی با نیروی مخالف کرد تا پایش تیر خورد و او را برای معالجه به قاهره بردند. مصطفی کامل در کتاب ’المسأله الشرقیه’ می نویسد: او با اینکه اصلا چرکسی بود و با علم باینکه انگلیسی ها برای گرفتن اسکندریه و ورود بشهرهای مصر نقشه کشیده اند برای دفاع از میهن، مردانه قد علم کرد و اختلاف شدیدی را که بین اعراب و چرکسی ها بود به دست فراموشی سپرد. وی بسبب داشتن سبیل های زرد به ’بی شنب فضه’ معروف گردیده بود. (از اعلام زرکلی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
یکی از وزرا و شعرای عثمانی بود پسر صدر اسبق طوپال عثمان پاشا تولد او در شهر فناریکی بوده است. پس از وفات پدر به رتبۀ وزارت رسید و به سال 1156 بسمت کاپیتان دریائی منصوب شد وپس از آن والی ’موره’ گردید و در همانجا بسال 1175 درگذشت. دیوان کوچکی دارد. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
(غِ)
از وزرای بنام عثمانی بود که بسمت سفارت عثمانی در فرانسه و ایران و آنگاه به نیابت نخست وزیری منصوب گشت، پس از آن در عهد سلطان مصطفی خان چهارم بمقام وزارت رسید. وی بیشتر دوران زندگی خود را در تبعید بسر برد و در سال 1244 هجری قمری در تبعیدگاه آخر خود (قونیه) بدرود زندگی گفت. او شعر نیز میسرود و دعوی برابری و همسری با همنام خود (راغب پاشا) که مذکور افتاد داشت ولیکن بدان مقام نرسید. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
عبدالله رامز پاشا، از وزراء و گویندگان عهد سلطان محمودخان دوم بود. در سال 1189 هجری قمری بهمراهی پدرش باسلامبول عزیمت کرد و بتحصیل دانش پرداخت. در سال 1213 هجری قمری بسمت قاضی لشکر بمصر روانه شد. و پس از آن بنظارت ادارۀ مهندسی و خزانه داری و ذیحسابی کل سپاه منصوب گشت. در جریان حادثۀ سال 1222به قواله تبعید ولی پیش از ورود به فلبه بوسیلۀ نمایندۀ علمدار مصطفی پاشا آزاد گردید و بحضور مصطفی پاشا وزیر فرستاده شد و با بازگشت به اسلامبول برتبۀ وزیر و مشاور مخصوص تعیین گشت و بدرجۀ کاپیتان پاشایی رسید. در انقلاب نیچری که بضدیت با او صورت گرفت ناچار متواری شد و در روسجق در خانه کدخدای علمدار پنهان گردید. در سال 1226 موقع بازگشت از راه طونه بوسیلۀ سپاهیان خورشیدپاشا صدراعظم کشته و در قلعۀ یرکوکی (زردک) بخاک سپرده شد. او از گویندگان و ادبای معروف و منسوب به طریق مولانا بود. بیت زیر از اوست:
یوری وار مرغ دل زارکی یک توت رامز
یوقسه صیده سوز یلور غزه سی غمازسکا.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا